به گزارش مشرق، مراسم پاسداشت بازیگر، کارگردان و نویسنده فقید مرحوم جعفر کاظمی عصر امروز در نخلستان سازمان هنری رسانهای اوج برگزار شد.
در این مراسم که با عنوان «هنرمرد» برگزار میشد، چهرههایی نظیر رحمت امینی، رحیم مخدومی، امیرحسین شفیعی، حسین قرایی، کامران شرفشاهی، محموداکرامی،گلعلی بابایی، محسن مؤمنی شریف و ... حضور داشتند.
در ابتدای این مراسم، رحمت امینی صحبت کرد. او با اشاره به ابعاد شخصیتی جعفر کاظمی گفت: خاطرات زیادی از او دارم اما جنبه مشترک همه این خاطرات جویندگی فوقالعاده جعفر کاظمی است. او با سختی فراوان به تهران میآمد تا در کلاسها، کارگاهها و ... شرکت کند. او این کارها را میکرد تا توشهای داشته باشد که بتواند آن را در اختیار بچههای کمتر برخوردار در قرچک و ورامین قرار بدهد.
وی اضافه کرد: در طول عمر او ندیدم که کسی از او نکته منفی بگوید. امیدوارم راه این هنرمرد و منش او به همین نحو در کشور ادامه پیدا کند و در حد شعار باقی نماندو او این شایستگی را دارد که نامش زنده بماند.
حجتالاسلام اسماعیلی، امام جمعه قرچک در این مراسم گفت: قبل از هر چیزی، جعفر کاظمی یک بنده خدا بود، بعد از آن مسلمان عامل بود و در نهایت ولایتمدار حقیقی بود و هر کس این سه ویژگی را داشته باشد عاقبتبخیری برای او قطعی است. درست است که او یک معلم بود اما معلم بی درد نبود. او غصهدار فرهنگ بود اما فقط غصهدار نبود بلکه آسیبشناس و نیازسنج آلام فرهنگی نیز بود. هدف او تربیت فضیلتها و احیاگر فرهنگ ایثار و شهادت بود. او محبوب خانواده شهدا به ویژه محبوب خانواده شهدای مدافع حرم بود. زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا دغدغه این شاعر و نویسنده بود. توجه به هشدارهای فرهنگی مقام معظم رهبری مشخصه بارز او بود و علیرغم اینکه با کممهری همهجانبه مواجه بود اما در برنامهها خودش هم طراحی میکرد و هم اجرا. درسی که از او گرفتم، اخلاص، تواضع و اراده قوی بود.
کامران شرفشاهی دیگر سخنران این مراسم بود. او گفت: همانطور که میدانید جعفر کاظمی نویسنده خوبی بود. یکی از کارهای ارجمندی که از او به یادگار مانده است، کتاب «اکیپ حاج هادی» است. این کتاب خاطرات ایثارگران پشتیبان جهادی ورامین است. در این کتاب اشارهای به اهمیت حضور حاج هادی جنیدی دارد و شخصیت او محور کتاب است. شخصی که در دوران جنگ به تنهایی راه افتاده و از اصناف مختلف مردم گروههایی را برای حضور در جبهه دعوت میکند و خیلیها را به جبهه میبرد.
وی با اشاره به کتاب «اکیپ حاج هادی» گفت: در این کتاب میخوانیم که حاج هادی تلاش میکند تا نیازهای رزمندگان را به شیوههای مختلف حل کند تا حال روحی بهتری در جبههها داشته باشند. به همین دلیل نام اکیپ او را اکیپ تزریق روحیه گذاشته بودند. دقت داشته باشید که مرحوم جعفر کاظمی برای نوشتن این کتاب سراغ بیش از 1000 نفر از کسانی رفته است که در این اکیپ حضور داشتند. این کار بسیار سخت است. در نهایت 40 ساعت نوار از این تحقیق شفاهی فراهم شده و کتاب را براساس همان مینویسد. وقتی این کتاب به دستم رسید، براساس دیگر کتابهای خاطره فکر نمیکردم که این اثر این قدر نثر شیوا و روانی داشته باشد اما فرازهای مطرح شده در کتاب بسیار خواندنی و تاثیرگذار است. این کتاب سراغ پشت صحنه جبهه رفته است؛ جایی که کمتر دیده شده است.
امیرحسین شفیعی، کارگردان تئاتر دیگر مهمان این جلسه بود که سخنرانی کرد. او گفت: بنده این افتخار را داشتم تا به عنوان شاگرد و همکار در خدمت آقای کاظمی باشم و به مدت دو سال به صورت مستمر در کنار ایشان فعالیت کردم. به نظم چیزی که کم داریم چنین مدیرانی است که کارمندگونه رفتار نکنند و جعفر کاظمی چنین فردی بود. او در ظاهر یک مدیر دولتی بود اما درب اتاقش همیشه باز بود و به افراد نگاه مهربانانه داشت. با این حال فکر میکنم آن طور که شایسته او بود چه در حیاتش و چه در این یک سالی که از فوت او میگذرد به او توجه نشد. او شخصیت بزرگ فرهنگی بود اما آن چنان که باید به او توجه نشد.
وی با نقل خاطرهای از جعفر کاظمی صحبتهایش را ادامه داد: خاطرم هست که او نمایشی را درباره شهدای مدافع حرم قرچک کار کرده بود؛ روزی به من زنگ زد و گفت که به این نمایش مجوز نمیدهند، آیا میتوانی کاری برایم انجام بدهی؟ دقت کنید کسی که سالها در دفاع مقدس حضور داشته و پس از ان این مقدار کارهای ارزشی تولید کرده است، برای دریافت مجوز برای نمایشی درباره شهدای مدافع حرم در شهرش به مشکل برمیخورد. در همان تماس تلفنی به او گفتم که یک نامه بنویس تا بتوانم پولی را در اختیارتان قرار بدهم. این اختیار را داشتم اما جواب داد که من نذر کردهام تا این نمایش را برای شهدای مدافع حرم بسازم. به او گفتم که حقوق معلمی شما جواب هزینههای چنین نمایشی را نمیدهد اما در پاسخ گفت دوست دارم با حقوق معلمی خود این تئاتر را بسازم.
او در پایان گفت: من میتوانم قسم بخورم که او با تمام وجودش در این راه قدم زد و قلم زد و در چند جبهه جنگید. اگر بخواهیم سرداران فرهنگ و هنر انقلاب را مشخص کنیم، جعفر کاظمی در صدر قرار دارد.
حسین قرایی، نویسنده و پژوهشگر در ادامه مراسم بزرگداشت جعفر کاظمی صحبت کرد. او با خواندن شعری از محمدرضا آقاسی گفت: بی توجهی به هنرمندان دغدغهمند کفران نعمت است و نمیدانم تا کی مدیران فرهنگی ما میخواهند این روند را ادامه بدهند. متاسفانه فشلی سیستم فرهنگی که امروز با کرختی وزارت فرهنگ و ارشاد گره خورده، ضریب پیدا کرده است.
وی اضافه کرد: جعفر کاظمی سراغ کسانی رفته که دیگران سراغشان نرفتند. این یعنی هنرمند بودن و هنرمرد بودن. برای مثال میبینید که او در کتاب «پنجه در پنجه رئیس جمهور» که نامش نیز عجیب و توجهبرانگیز است، سراغ شهید سیدمجتبی هاشمی رفته است یا برای اولین بار کتابی درباره عقبه جنگ نوشته است. این که گفتند به او مجور برای تئاتر ندادند نشان از بیتوجهی است و این بیتوجهی آن قدر ادامه پیدا میکند تا رهبر حکیم انقلاب، ما را از اشتباهمان آگاه کنند، تذکر دهند و بگویند که فلانی خوب است و سپس بیاییم و چند کتاب تاریخ شفاهی درباره او بنویسیم.
معاون فرهنگی دانشگاه صدا و سیما در پایان گفت: او واقعا خستگیناپذیر بود، قدرشناس بود و معلمیاش با نگاه پرورشی گرهخورده بود. امیدوارم که قدر و شأن این دست هنرمندان جبهه فرهنگی انقلاب را بدانیم که شناسنامه فرهنگی ما هستند.
رحیم مخدومی در بخش دیگری از این مراسم گفت: جعفر کاظمی کسی بود که نگاه میکرد در کجا باری بر زمین مانده تا برود و آن را بردارد. او آتش به اختیار عمل میکرد و منتظر نمیایستاد که کسی به او بگوید که چه کاری انجام بده. او در روزگار دفاع مقدس که قطار شهدا در حال حرکت بود، جز همانهایی است که دست به شناسنامهاش میزند و حتی کتک میخورد تا به این قطار بپیوندد. او به جبهه رفت تا روح رزمندگان را تلطیف کند. او بین دانشآموزانی میرفت که در حال ترک تحصیل بودند و از آنها هنرمند میساخت. این کار او باعث شد تا آنها هم هنرمند شوند و هم ادامه تحصیل بدهند. او اینگونه شاگردپروری میکرد.
وی ادامه داد: به نظرم جعفر کاظمی الگوست و خیلی باید بگردیم تا چنین افرادی را پیدا کنیم. ما نیاز داریم که به جامعه خود الگو معرفی کنیم. زبان ارتباط با جامعه نیز زبان هنر است، البته هنری که الگو باشد و از این منظر جعفر کاظمی ظرفیت بسیار خوبی است.
محمود اکرامی سخنران پایانی این مراسم بود. او گفت: تا قبل از آنکه آقای مرتضی حاجی وزیر آموزش و پرورش بشود، آموزش و پرورش واقعا آموزش و پرورش بود. بسیاری از شعرا و نویسندگانی که امروز میبینیم در آن زمان معلم یا دانشآموز بودند. به نظرم آموزش و پرورش آن زمان 100 تا وزارت فرهنگ و ارشاد را در جیبش میگذاشت. در این بین نکتهای وجود دارد و آن هم این است که آموزش و پرورش با معلمان خود مثل طفلان مسلم برخورد میکند.
وی با اشاره به ابعاد شخصیتی جعفر کاظمی گفت: او یک معلم به معنای واقعی کلمه بود. در مورد کتاب اکیپ حاج هادی که از آن صحبت شد باید بگویم که این کتاب فقط یک کتاب خاطره نیست بلکه یک کار پژوهشی دقیق است چرا که مطالب گفته شده در آن قابل استناد است. وقتی این کتاب را میخواندم به چند نکته رسیدم. اول اینکه خود آقای کاظمی رسانه است، او دنبال گمنامها رفته و افرادی که حتی در پشت جبهه هم دیده نمیشدند را روایت کرده است. او میتوانست سراغ چهرههای معروفتر هم برود اما این کار را نکرد. ویژگی دیگر کتاب پژوهشی بودن آن است که بدان اشاره کردم. سوم این که جعفر کاظمی دنبال شهرت خود نبوده بلکه دنبال مشهور کردن افراد گمنام بوده است. سبک نوشتاری او بهگونهای است که انسان با آن همذاتپنداری میکند. در تکتک واژههایش صداقت وجود دارد و مخاطب را به این وا میدارد که سخنش را بپذیرد.
در پایان این مراسم، با اهدای هدایایی از خانواده جعفر کاظمی تقدیر شد.